تعرفه تبلیغات در وبلاگ

تعرفه تبلیغات شما در وبلاگ:

تبلیغات متنی به مدت یک هفته پنج هزار تومان

تبلیغات بنری به مدت یک هفته ده هزار تومان

ایمیل جهت درخواست:

magid0003@yahoo.com

آیدی تلگرام:

@parvin20_ir


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : شنبه 17 تير 1396
تشکر ویژه

با تشکر فراوان از کلیّه ی کسانی که با بازدید خودشان از وبلاگ کشکول  بنده را مورد لطف و محبّت قرار میدهند.

 مقدمتان گلباران


|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
نویسنده : ایمان
تاریخ : دو شنبه 1 اسفند 1398
معجون باز کننده رگهای قلب

روش تهیّه ی معجون بازکننده ی رگهای قلب:

یک کیلوگرم لیمو ترش بزرگ شیرازی که اصلاحا به آن لیمو سنگی گفته می شود به همراه چهل حبه سیر.

لیموها را شسته و با پوست با چاقو نصف میکنیم و دانه های آن را جدا میکنیم.چهل عدد سیر را هم پوست کنده و با لیمو ها چرخ کرده وداخل یک ظرف مخلوط میکنیم.مقدار یک لیتر آب به آن اضافه میکنیم واجازه میدهیم مقداری بجوشد.سپس جوشانده را از صافی یا پارچه عبور میدهیم.جوشانده صاف شده آماده مصرف می باشد که بهتراست صبح قبل از صبحانه یک استکان مصرف شود.

امیدوارم با استفاده از این معجون هرگز گرفتار گرفتگی عروق قلبی و مغزی نشوید.درضمن این معجون عروقی که دچارگرفتگی شده اند را به سرعت باز میکند.

همیشه تندرست باشید.



:: برچسب‌ها: عروق , قلب , گرفتگی , معجون , سیر , لیموی شیرازی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : جمعه 26 خرداد 1396
فداید سیر

 خــــــــــواص ســــــــــــــیر

سیر قوه  باء را تقویت می کند،ادرار  را زیاد نموده و عروق شعریه را باز می کند و همین موضوع سبب می شود که فشار خون پایین بیاید.  سیر بهترین درمان  نسیان وفراموشی است،خوردن سیــــــر کدورت ذهن را از بین می برد .  میکروبهای  وبا  و گریپ و عده ی زیادی از میکروبها را نابــــود     

می سازد .  سیر بهترین مقوی پیاز مغز بوده،روی غدد مغز تاثیر  نیکو دارد . سیر دارای ویتامینهای

ث،ب  بوده و خوردن ان برای  بیماران رماتیسم و نقرس مفید است و بوی آن را معمولا" با خـوردن

سبزیهای سبز می توان از بین برد . 

سیر اثر نیکویی در ضدعفونی کردن معده دارد،ولی نباید در خوردن آن افراط کرد  اگر با غذا همــه روزه یک پر سیر میل نمایید بوی آن شما را آزار نمی دهد و همیشه سالم خواهید بود .


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : پنج شنبه 27 آبان 1395
پاکسازی کبد چرب با روغن زیتون و آبلیمو
پاکسازی کبد چرب با روغن زیتون و آبلیموروغن زیتون دارای اثرات آنتی اکسیدانی است و توانایی تنظیم کار سلول کبد برای سرعت بخشیدن به سوخت و ساز بدن را دارد. 
 
وظیفه اصلی کبد از بین بردن مواد سمی موجود در خون و همچنین سوخت و ساز و هضم غذا را بهبود می دهد. 
 
محصولات غذایی که سرشار از غذاهای چرب، شکر تصفیه شده، افزودنی های مواد غذایی و استفاده بیش از حد از الکل به کبد بسیار آسیب می رسانند و بخاطر همین کبد نمیتواند کار خود را بخوبی انجام دهد.بسیاری از داروهای مختلف نیز باعث بالا رفتن سم در بدن می شود حالا می توانید کبد خود را با یک قاشق غذاخوری آب لیمو، روغن زیتون پاک کنید. 

روغن زیتون: 


از تجمع چربی در کبد و افزایش تری گلیسیرید (TG) که منجر به کبد چرب می شود جلوگیری می کند. 
حدود 90 میلیون آمریکایی مبتلا به کبد چرب هستند و این یک عامل خطر عمده برای دیابت، حملات قلبی و حتی سرطان است.پژوهشگران اخیرا به این نتیجه رسیده اند که روغن زیتون مانع تجمع تری گلیسیرید در کبد می شود. 

تحقیق دیگر خواص مفید روغن زیتون در مبارزه با آسیب های مزمن کبدی اثبات شده است. دلیلش این است که روغن زیتون دارای اثرات آنتی اکسیدانی است و توانایی تنظیم کار سلول کبد برای سرعت بخشیدن به سوخت و ساز بدن را دارد. 

آب لیمو: 


آب لیمو نه تنها به سم زدایی کبد، کمک می کند بلکه ازسایر اندام های بدن هم مراقبت میکند تا آسیب نبیند. 

تحقیقات جدید توسط دانشمندان هندی نشان داد که هسپریدین (بیوفلاونوئید موجود در لیمو) برای محافظت از کبد خوب است یعنی از ورود مواد سمی به کبد جلوگیری میکند. 

چگونه آبلیمو و وغن زیتون را مخلوط کنیم؟ 


مخلوط یک قاشق غذاخوری روغن زیتون و یک قاشق غذاخوری آب لیمو با معده خالی قبل از صبحانه توصیه می شود. 

سم زدایی کبد بسیار مهم است اما باید الکل راکنار بگذارید و سعی کنید مواد غذایی طبیعی و تازه استفاده کنید. همچنین از داروهای غیر ضروری اجتناب کنند. 

منبع: دکتر سلام

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : پنج شنبه 27 آبان 1395
چرا نماز 1 ؟

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.

در راه مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.

مرد پاسخ داد: من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.

مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.

مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.

مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: "من شیطان هستم". مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.

شیطان در ادامه توضیح می دهد:

من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم. وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهتان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانوانده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : یک شنبه 6 تير 1395
چرا نماز؟

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

شخصي مي گويد: در سال ۱۳۵۵ شمسی در دفتر کتابخانه اداره فرهنگ خراسان بودم. در آن زمان سرپرست فعلی کتابخانه مبارک آستان قدس رضوی آقای رمضانعلی شاکری بود و حقیر برای تحقیق و پی جوئی دو کتاب خطی به دیدار وی رفته بودم. در دفتر کتابخانه غیر از بنده و ایشان آقای بازرگانی دبیر دبیرستان و یکی از کشاورزان خراسان بنام آقای کدیور نیز حضور داشتند. پس از صرف چای و چند لحظه صحبت صدای اذان ظهر به گوش رسید. ناگاه آقای کدیور از جای برخاست و گفت می خواهم نماز بخوانم. با توجه به وضع و جو آن زمان و به تعبیر رایج در مشهد یکی به کدیور گفت: شیخ بازی می کنی؟ گفت نه. من سالهاست که نماز را اول وقت می خوانم . پرسیدم چرا ؟

گفت:  من در جوانی در صف غافلان بودم. وقتی که داماد شدم نسبت به خویشان همسرم فقیر بودم و می خواستم زندگی مستقلی تشکیل دهم . ملکی از آستان قدس رضوی در نیشابور اجاره کردم.

سال اول نفعی نبردم سال دوم هم زیان دیدم سال سوم چیزی در بساط نداشتم  .همسرم پنهان از کسان خود زیورآلات زنانه خود را به من داد تا بفروشم و ملکی دیگر اجاره کنم. شاید خداوند متعال عنایتی کند و زیانهای گذشته جبران شود. با این پول قرضی از همسرم ملکی بزرگتر از آستان قدس اجاره کردم و مشغول کار شدم. زراعت خوب و حاصل امیدوار کننده بود. نزدیک فصل بهره برداری خبر رسید چند جبهه عظیم ملخ از سمت سمنان و دامغان به سوی خراسان در حرکتند که روز روشن را تاریک کرده اند.

 دسته اول ملخ بر شاخ و برگ درختان می نشیند و برگها را می خورند. دسته دوم ساقه ها را و دسته سوم شاخه ها را و پس از پرواز دسته چهارم از درختان به جز تنه چیزی باقی نمی ماند. به خود گفتم پس چه بر سر زراعت من خواهد آمد؟

دوستان که بی تابی مرا دیدند و قصه مرا شنیدند؛ گفتند هر چه زودتر خود را به آقای حاج شیخ حسنعلی اصفهانی برسان. اگر ایشان دعائی بدهد حتما زراعت تو سالم می ماند. ناچار با هزاران فکر و خیال و دلهره به درب منزل ایشان رفتم و در زدم. خود ایشان آمدند و در را باز کردند.من ماجرا را گفتم .

ایشان فرمودند: تو که نماز نمی خوانی! . فورا گفتم نماز خواهم خواند. از من قول گرفتند که نمازهای یومیه را در اول وقت بخوانم.

سپس همچنانکه ایستاده بودند بر روی قطعه کاغذ کوچکی فقط یک بسم الله الرحمن الرحیم نوشتند و فرمودند این نوشته را ببر بر سر زمین آن طرفی که ملخ خواهد آمد چوبی را بر زمین استوار کن و این کاغذ را با نخ بر آن چوب ببند که باد به حرکتش درآورد. من نیز چنین کردم. بعدا دسته ملخ ها آمدند زراعتها و سبزی ها را خوردند به جز زراعت من که سبز و خرم در وسط جلگه نیشابور سالم باقی ماند. از آن زمان دانستم که غیر از این عالم ظاهر عالم دیگری هم هست و از آن تاریخ نمازهای واجبم را اول وقت می خوانم.

[آثار و بركات نماز اول وقت به نقل از كتاب نشان از بي نشانها جلد 2 صفحه60


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : یک شنبه 6 تير 1395
چرا نماز 2 ؟

ابوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت . آنگاه به من گفت : نمى پرسى چرا چنین كردم ؟

گفتم : چرا این كار را كردى ؟

در پاسخ گفت :یك وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم ، حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت . سپس فرمود:سلمان ! سۆ ال نكردى چرا این كار را انجام دادم ؟

گفتم : منظورتان از این كار چه بود؟

فرمود: وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت ، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت.

بحار ج 82، ص 319


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : یک شنبه 6 تير 1395
با خشونت هرگز
با خشونت هــرگــز ...

تقدیم به تمامی معلمان واقعی که آموزگار اخلاق و محبت اند
سخت آشفته و غمگین بودم …
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را …
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند …

خط کشی آوردم،
در هوا چرخاندم!
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید!

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم ...
سومی می لرزید ...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود ...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید ...
"پاک تنبل شده ای بچه بد"
"به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
"ما نوشتیم آقا"

بازکن دستت را ...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله ی سختی کرد ...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد ...
همچنان می گریید ...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ...

گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن !

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید ...

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش و یکی مرد دگر
سوی من می آیند ...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا ...

چشمم افتاد به چشم کودک ...
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر …

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار از خود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام …
او به من یاد بداد درس زیبایی را ...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی

یا چرا اصلا من عصبانی باشم
با محبت شاید، گرهی بگشایم
با خشونت هــرگــز ...
هــرگــز.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : یک شنبه 6 تير 1395
دانلود رایگان کلش آف کلنز بینهایت (هک شده) بدون نیاز به روت اندروید _ Clash Of Clans HACKED

 
خیلی ها با اون آموزش گرفتن 1200 تا جم رایگان مشکل داشتن حتی خودم :) برای همین نسخه God Of Gem کلش بینهایت رو براتون بصورت رایگان قراردادم تا خیلی ها هم بتونن MAX بودن دهکدشون رو تجربه کنند ! چند ویژگی این نسخه اینه که اصلا نیاز به روت نداره و طلا و اکسیر و جمتون بینهایت هست و میتونید اتک مولتی پلیر بزنید و با سایر کسانی که این نسخه بازی رو دارن داخل Global چت کنید . این نسخه رو میتونید بصورت رایگان از ادامه مطلب دانلود کنید ...

منبع : http://pc-island.rozblog.com]]>
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ایمان
تاریخ : 17 مرداد 1394

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد